شاه کلید

جوانی نزد شیخ حسنعلی نخودکی آمد و گفت :
    سـه قفل در زندگی ام وجود دارد و سـه کلید از شما می خواهم.
    قفل اول اینست کــه دوست دارم یک ازدواج سالم داشته باشم.
 
    قفل دوم اینکــه دوست دارم کارم برکت داشته باشد.
 
    قفل سوم اینکـه دوست دارم عاقبت بخیر شوم.
شیخ فرمود :
    برای قفل اول نمازت را اول وقت بخوان.
 
    برای قفل دوم نمازت را اول وقت بخوان.
 
    برای قفل سوم نمازت را اول وقت بخوان.
 
جوان عرض کرد: سـه قفل با یک کلید ؟!
 
شیخ فرمود : نماز اول وقت « شاه کلید » است

نماز بی ریا

فکرم همه‌جا هست، ولی پیشِ خدا نیست سجادۀ زَردوز که محرابِ دعا نیست
گفتند سر سجده کجا رفته حواست؟ اندیشه سَیّالِ من ـ ای دوست ـ کجا نیست؟!
از شدّتِ اِخلاصِ من عالَم شده حیران تعریف نباشد، ابداً قصدِ ریا نیست!
از کمّیتِ کار که هر روز سه وعده از کیفیتش نیز همین بس که قضا نیست
یک‌ ذرّه فقط کُندتر از سرعتِ نور است هر رکعتِ من حائزِ عنوان جهانی‌ست!
این سجدۀ سهو است؟ و یا رکعتِ آخر؟ چندی‌ست که این حافظه در خدمتِ ما نیست
ای دلبرِ من! تا غمِ وام است و تورُّم محراب به یاد خمِ ابروی شما نیست
بی‌دغدغه یک سجدۀ راحت نتوان کرد تا فکر من از قسطِ عقب‌مانده جدا نیست
هر سکّه که دادند دوتا سکّه گرفتند گفتند که این بهرۀ بانکی‌ست، رِبا نیست!
از بس‌ که پیِ نیم‌ وَجَب نانِ حلالیم در سجدۀ ما رونق اگر هست، صفا نیست
بَه بَه، چه نمازی‌ست! همین است که گویند راهِ شُعَرا دور زِ راهِ عُرَفا نیست

روشنای نماز

#خدای من نمیدانم گاهی کجای دنیا گم ات میکنمدر هیاهوی بازار … در خستگی هنگام نماز ! در وسوسه های نفس ام… نمیدانم…. اما ، گاهی تو را گم میکنم مثل کودکی که در بازار دستان مهربان مادرش را رها کرده به تماشای عروسکی مشغول است…! بعد میبیند مادرش نیست و هیچ عروسکی او را خوشحال نمیکند…!

به کودکی ام بنگر… هرچند خودم تو را گم میکنم اما ….تو پیدایم کن…..

فلسفه نماز در قرآن و اسلام

فلسفه نماز در قرآن و اسلام چیست؟عبادت، وسیله تکامل و سعادت ماست و دستور خداوند به نماز، نوعى لطف و رحمت و راهنمایى است که ما را به کمال مى رساند;…
مثلا وقتى پدر و مادر، فرزندشان را به درس خواندن امر مى کنند، به سود خود فرزند است و سعادت او را مى خواهند و این امر از روى محبّت به فرزند است و گرنه به درس خواندن او نیازى ندارند.
آیات و روایات، فلسفه و حکمت تشریع نماز را بیان کرده اند كه چند نمونه از آن را ذكر مي كنيم:
 1) یاد خدا: (وَ أَقِمِ الصَّلَوةَ لِذِکْرِى ) نماز را برپا دار تا به یاد من باشى.
2) بازداشتن از گناه و زشتى ها: (إِنَّ الصَّلَوةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَآءِ وَ الْمُنکَر) همانا نماز ]انسان را در دنیا [از زشتى ها و گناه باز مى دارد.
3) پاکیزگى روح: (…إِنَّمَا تُنذِرُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُم بِالْغَیْبِ وَ أَقَامُواْ الصَّلَوةَ وَ مَن تَزَکَّى فَإِنَّمَا یَتَزَکَّى لِنَفْسِهِ ى وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِیرُ )
]تو[ تنها کسانى را که از پروردگارشان در نهان مى ترسند و نماز برپا مى دارند، هشدار مى دهى و کسى پاکیزگى جوید تنها براى خود پاکیزگى مى جوید، و فرجام ]کارها[ به سوى خداست.
 4) یارى جستن از نماز در مسیر تکامل: (وَ اسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَ الصَّلَوةِ وَ إِنَّهَا لَکَبِیرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخَـشِعِینَ ) از شکیبایى و نماز یارى جویید، و به راستى این کار گران است، مگر بر فروتنان.
 5) پاک شدن از کبر و غرور; حضرت فاطمة(علیها السلام) مى فرماید: (…و الصلاة تنزیهاً من الکبر…; خداوند نماز را واجب کرد تا مردم از کبر و غرور پاک شوند… .
 6) رستگارى: (قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُون * الَّذِینَ هُمْ فِى صَلاَتِهِمْ خَـشِعُونَ ); به راستى که مؤمنان رستگار شدند; همانان که در نمازشان فروتنند.
 در حدیثى آمده است: نقش نمازهاى پنج گانه براى امت من همانند نهر آب زلالى است که از مقابل خانه آنان مى گذرد، اگر کسى روزانه پنج بار در این نهر شستوشو کند، آیا به گمان شما باز هم بر بدن او آلودگى و پلیدى خواهد ماند؟!.
 و در حدیثى دیگر امام باقر(علیه السلام) مى فرماید: هنگامى که نمازگزار به سمت قبله براى نماز مى ایستد، خداوند رحمان و رحیم به او توجه ویژه مى کند
 نماز روزانه انسان، اظهار تشکر و سپاس دائمى او از این همه نعمت هاي است که خداوند به او داده است و نیز ثناگویى و تمجید انسان از این همه زیبایى و عظمت است که خداوند متعال دارد. هیچ کس براى تعریف و تمجید از یک گل زیبا که در طبیعت روییده است به شما اعتراض نمى کند، امّا اگر زیبایى آن را نبینى، نابینایت مى شمرند و اگر ببینى و واکنش نشان ندهى و ستایش نکنى سرزنشت مى کنند که چرا ذوق و احساس ندارى و چقدر بددلى!
در مضمون بعضى احادیث آمده است که: «انسان در حال نماز با خداى خود نجوا و گفتوگو مى کند و اگر انسان لذت این گفتوگو را بچشد، هیچ گاه از حال نماز خارج نمى شود.
راستى چقدر لذت بخش است با خداى جهان آفرین به گفتگو و مناجات پرداختن! و روحى به عظمت تمام هستى یافتن و با خداى هستى هم سخن شدن!

آرامش در نماز

🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
در يكي از جنگ‌ها كه پيامبر همراه لشكر بودند، در شبي كه پاسباني لشكر اسلام بر عهده‌ي عباد بن بُشر و عمّار ياسر بود، نصف اول شب نصيبِ،‌عباد گرديد و نصف دوم نصيب عمار، پس عمار خوابيد و تنها بُشر بيدار بود و مشغول نماز گرديد در آن حال يكي از كفار به قصد شبيخون زدن به لشكر اسلام برآمد به خيال اينكه پاسباني نيست و همه خوابند از دور عباد را ديد ايستاده و تشخيص نمي‌داد كه انسانست يا حيوان يا درخت براي اينكه از طرف او نيز مطمئن شود تيري به سويش انداخت تير بر پيكر عباد نشست و او اَبداً اعتنايي نكرد، تير ديگري به او زد و او را سخت مجروح و خونين نمود باز حركت نكرد تير سوم زد پس نماز را كوتاه نمود و تمام كرد و عمار را بيدار نمود عمار ديد سه تير بر بدن عباد نشسته و او را غرق در خون كرده گفت: چرا در تير اول مرا بيدار نكردي عباد گفت: مشغول خواندن سوره‌ي كهف در نماز بودم و ميل نداشتم آن را ناتمام بگذارم و اگر نمي‌ترسيدم كه دشمن بر سرم برسد و صدمه‌اي به پيغمبر برساند و كوتاهي در اين نگهباني كه به من واگذار شده كرده باشم هرگز نماز را كوتاه نمي‌كردم اگر چه جانم را از دست مي‌دادم.
 سفينة البحار، ج2، ص145.🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹