نقش ایمان به خدا در زندگی

 نقش ایمان به خدا در زندگی انسان چیست؟
پاسخ : شما اگر وارد منزلی شدید که می‏دانید این خانه نه صاحبی و نه حسابی،نه دوربینی در کار است و نه کنترلی، هیچ دلیلی برای نظم و دقت و انضباط در کارهای شما نیست. در خانه رها، ما هم رها هستیم و هرچه ریخت و پاش نکنیم و نفس خود را کنترل کنیم ضرر کرده‏ایم، ولی اگر بدانیم که این خانه صاحب و حسابی دارد و تمام رفتار ما زیر نظر اوست، به گونه‏ای دیگر زندگی خواهیم کرد. اگر ایمان بیاوریم که این هستی، صاحبی دارد به نام خدای حکیم حسابی در کار است به نام معاد و برای تمام افکار و رفتار و گفتار ما پاداش یا کیفری هست، ما نیز حساب کار خود را می‏کنیم و خواسته‏های نفس سرکش خود را مهار می‏کنیم. کارهایی را که صاحب خانه نمی‏پسندد، انجام نمی‏دهیم، زیرا می‏دانیم به حساب تمام کارهای خیر یا شر ما رسیدگی می‏شود و خداوند در کمین ماست.

خواص بعضی از سوره های قرآن

💥خواص بعضی از سوره های قرآن💥
🔹غضب خدا را 

🔸با سوره ی"حمد”
🔹بی حوصلگی ، خشم و عصبانیت را

🔸با سوره ی"یس”
🔹هراس قیامت را

🔸با سوره ی"دخان”
🔹فقر و نداری را

🔸با سوره ی"واقعه”
🔹عذاب قبر را

🔸با سوره ی"تبارک”
🔹در امان بودن از کفر در زمان مردن را

🔸با سوره ی"کافرون”
🔹چشم بد ، وسواس و آشوب را

🔸با سوره ی"ناس”

به خود تذکر میدهم

🌷🌷🌷☘☘☘🌷🌷🌷
اعمال بد و ناصواب ما دراین دنیا برهمگان عیان و مکشوف نیست ،خدای متعال پرده ای بر اعمال ما افکنده تا در برابر اهالی دنیا شرمسار نباشیم ،اما در جهان حقیقی آخرت تمام اعمال خوب وبد عیان میشود وهمگان از باطن و فطرت یکدیگر مطّلع میشوند .

چه روز بدی است آنروز اگر اعمال ما زشت و ناصواب باشد ،چقدر شرمسار خواهیم بود .

درآنجا دستمان رو میشود وچه بدتر اگر در دنیا خود را به شکل انسانهای پاک و مؤمن جلوه میدادیم ولی در باطن چیز دیگری بودیم .
وای بر من ..
ای خدای بزرگ :

خودت دست مرا بگیر و نگذار به اعمال زشت وناصوات این دنیا آلوده شوم .
خدایا خودت یاریم فرما

آموزه های مکتب تعلیم وتربیت شهید هادی کشاورز 
#سنگرسازبی سنگر #

 #شهدای جهاد فارس#

#شهرستان لامرد#   
تاریخ شهادت : ۱۰ \ ۱ \ ۱۳۶۱

تاریخ تولّد : ۱ \ ۱ \ ۱۳۴۵

 

محل شهادت:جزیره مینوآبادان
# امام_خامنه_ای :

- یکی از ابزارهای توسّل و تقرّب به پروردگار، توجّه به ارواح مطّهر ،شهیدان است.

در احوال قیامت

🍀🔥🍀🔥🍀🔥🍀🔥🍀
☸روز قيامت روزى است كه هر فردى را بلند می‌كنند تا همه او را ببينند،

آن وقت منادى ندا می‌كند:
‼️هركس به اين شخص حقّى دارد بيايد؟

آنگاه طالبين حقوق به او رو می‌آورند، كسانى را كه شايد اصلاً خودش احتمال نمی‌داده حقوقشان را اداء نكرده است، اطرافش را می‌گيرند.
⚠️آبروى كسى را ريخته،

⚠️يا غيبت كسى را كرده،

⚠️مال كسى را خورده يا به كسى بدهى داشته و فراموش نموده، از او مطالبه حق می‌كند،

بيچاره بايد از حسنات خود به آنها بدهد.
📜در روايات آمده كه، براى يك درهم مال، هفتصد ركعت نماز مقبول را بايد بدهد،

‼️ديگر مصيبت از اين بدتر؟
🌾در صورتيكه حسناتش تمام شود، بايد در مقابل از گناهان صاحبان حقوق بردارد و بار آنها را سبك تر نمايد.
⚠️قيامت به قدرى سخت است كه

برادر از برادر و پسر از پدر، و مادر از پدر، زن از شوهر، و شوهر از زن فرار می‌كند،

از ترس اينكه نكند حق خود را مطالبه كند.

📗حقایقی از قرآن ، ص ۱۹

🔥❤🔥❤🔥❤🔥❤

یادشان بخیر

************* ⚜ یاد شهید بابایی بخیر که طلاهای همسرش را فروخت و به افسران و سربازان متاهل داد و گفت : مایحتاج عمومی گران شده و حقوق شما کفاف خرج زندگی رو نمیده !!
⚜یاد شهید رجبی بخیر که پول قرض الحسنه به دیگر نیروها میداد و میگفت وام است و وقتی میگفتند دفترچه قسطش را بده میگفت کسی دیگر پرداخت میکند.
⚜یاد شهید بابایی بخیر که یکی از دوستانش تعریف میکرد که : دیدم صورتشو پوشونده و پیرمردی رو به دوش کشیده که معلوله … شناختمش و رفتم جلو که ببینم چه خبره که فهمیدم پیرمرد رو برا استحمام میبره !!
⚜یاد شهید حسین خرازی بخیر که قمقمه آبش را در حالی که خودش تشنه بود به همرزمانش میداد و خودش ریگ توی دهانش گذاشت که کامش از تشنگی به هم نچسبه !!
⚜یاد شهید مهدی باکری بخیر که انبار دار به مسئولش گفت : میشه این رزمنده رو به من تحویل بدی، چون مثل سه تا کارگر کار میکنه طرف میگه رفتم جلو دیدم فرمانده لشگر مهدی باکریه که صورتشو پوشونده کسی نشناسدش و گفت چیزی به انباردار نگه !!
🔱آره یاد خیلی شهدا به خیر که خیلی چیزها به ما یاد دادند که بدون چشم داشت و تلافی کمک کنیم و بفهمیم دیگران رو اگر کاری میکنیم فقط واسه رضای خدا باشه و هر چیزی رو به دید خودمون تفسیر نکنیم !!
برای رد شدن از سیم خاردار باید یه نفر روی سیم خاردار میخوابید تا بقیه از روش رد بشن(!!) داوطلب زیاد بود.

قرعه انداختند، افتاد بنام یک جوان زیبارو !! همه اعتراض کردند الا یک پیرمرد که گفت: چکار دارید بنامش افتاده دیگه …

همه تودلشون گفتند : عجب پیرمرد سنگدلی !! دوباره قرعه انداختند، باز هم افتاد بنام همون جوون …

جوان بدون درنگ خودش رو انداخت روی سیم خاردار          

تو دل همه غوغائی شد …!!

بچه ها گریان و با اکراه شروع کردند به رد شدن از روی بدن جوان … همه رفتند الا همون پیرمرد … گفتند چرا نمیای ؟؟

گفت : نه شما برید من باید بدن پسرم رو ببرم برای مادرش

آخه مادرش منتظره … درود بر شهامت و غیرت آنان !!
نمیدونم الان برای رد شدن و رسیدن به عرش دنیا پاتون رو روی خون کدام شهید گذاشتید ؟؟!!
چه کسانی رفتند 

تا امروز در آسایش، زندگی کنیم؟ 
   :|:|:|:|:|